یل کان(جولانگاه باد)کوهی در روستای آلیله

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    ظهر تابستان بود و گرمای دلچسب کوهستان گندم هارا به ملایمت  خشک میکرد تا آذوقه من و عزیزانم را در سوز زمستان  راتامین کند   از بابت آذوقه خیالم راحت بود          فقط نگران عزیزم بودم  که درتب شدید میسوخت و کاری از دستم بر نمی آمدو این برایم خیلی سخت بودتاب نیاوردم  رفتم بالینش   خواب  بود   خم  شدم گونه های تبدارشو ببوسم که بیدار شدعزیزجان ؟خوبی پسرم ؟!آره خوبم ننه   خرمن و جمع کردید؟فکر خرمن رو نکن  خواهر برادرات جمعشون میکنن چیزی نمونده نگرانی ما فقط تویی تو خوب شو    همه ما و زندگی ما خوب میشهسرشو آروم رو بالش گذاشت  آه عمیقی کشید و چشماشو بست آفتاب داشت تن خستشو  بعد از یک روز طولانی تابستان ا به زیر میکشید و میرفت  تنی بیاساید برای فردای تاب ستان و من در اندیشه تن تبدار عزیزمپرده سیاه شب آویخته شد وروستا را در آرامش  خود غرق کردسکوت شب را ناله ای تب دار میشکست و استخوان مرا فتیله چراغ پایین بود  و مارا به نور اندکی تا سحر گاه مهمان کرده بودلحافم را کنار بستر عزیز انداخته بودم  هر از چند گاهی انگشتانمو لای موهای پر پشتش میبردمو نوازشش میکردم گفتم هر جور شده فردا میرم برای پدرت سفارش میفرستم تا بیادگفت واقعا ؟!گفتم بله عزیزمگفت ننه؟!جانم عزیزمبه پدر میگی موقع اومدن برای من چکمه خروس دار بگیرهبله عزیزم جگر گوشه ام حتما میگم خیالت راحت بعد از مدتها لبخند بر لبهاش نشست و گلی از گلستان من شکفت  هردو خوابیدیمصبح زود خودمو به گل حسن رسوندم که  داشت مسافران شهر رو سوار نیسان میگرد نام یل کان(جولانگاه باد)کوهی در روستای آلیله...ادامه مطلب
    ما را در سایت یل کان(جولانگاه باد)کوهی در روستای آلیله دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : yelkan1o بازدید : 52 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 12:05